۷ـیر

بذا فک کنه پره.. ولی اونقدی فرق داره ک خالیشم سمتش نمگیرم :)

۷ـیر

بذا فک کنه پره.. ولی اونقدی فرق داره ک خالیشم سمتش نمگیرم :)

آخرین مطالب

دمغ دمغ

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۲۳ ق.ظ | پر سه | ۰ نظر

مثلا میشد طرف ، ما پسرا رو ببینه و بگه چرا بی حوصله یی؟

مام میگفتیم همون لامصب!

طرفم میگف بگردم الهی! مراقب خودت باش

 و میرفت

زودتر!


اردو میزنیم!

شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۵۶ ق.ظ | پر سه | ۰ نظر

عمر ، با تموم کوتاهیش اونقدی طولانی هست ک‌ عوض شدن آدما رو نشونت بده و بتونی یه داستان مفصل راجب این تغییر بنویسی..

و متقابلا عوض شدن خودتو..

چقد با این قسمت دوم مشکل دارم..


یه بخش بزرگی از زجر و نفرتای ما از همین بخش دومه.. « نبخشیدن اونی ک دیدتو ب دنیا تنگ کرده.. »


+ همین جا اتراق مکنم..

اون از وضع تلگرام..

اینستام ک حالمو ب هم مزنه محیطش مخصوصا بخش suggested =|

از همه مهم تر.. ب خیالم با خوندنم از نگرانی حالم در میاد..


خواب تو رو دیدن

يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۵:۴۹ ب.ظ | پر سه | ۰ نظر

با یه پی ام فوروارد شده ازین کانالای دیس لاو  مسخره م کرده بودی ک ینی بسه باو جم کن برو خونه ت دگ..

منم فقط دفاع مکردم با دست خالی!
و اوج توقعم این بود ک پیامام سین شن..
الان ک بیدار شدمم هی مخوام بت پی ام بدم.. آنی..


عکسا با دهن‌کجی بهم می‌گن:

چشم امید و ببر از آسمون

روزا با هم دیگه فرقی ندارن

بوی کهنگی می‌دن تمومشون!..


ـیراحیـ..

چهارشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۲۳ ق.ظ | پر سه | ۰ نظر

شک ندارم ک تو برمی گردی

فرصت خوب من! از دست برو..



لاتاری

يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۵۸ ق.ظ | پر سه | ۱ نظر
فارغ از بلاتکلیفی ایدئولوژیکش ، عالی بود
حس از دست دادن و عادت نکردن ب نبود اونی ک عاشقشی.. 
حس نگرانی تو برای اونی ک ترکت کرده..
پرسیدن این سوال از خودت ک آیا رها کردن اونی ک مدونن چقد واقعی دوسشون داره ، بین دخترا یه قانون نانوشته س؟؟ ...

الهی هیچ مستحقی دیر نفهمه..

دوشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۲۴ ب.ظ | پر سه | ۰ نظر
هر بار مادرم چای میاورد ، میگف میوه میخوری بیارم؟ 
- نه مادر
- زردآلو خشکه بیارم؟
- نه عزیز اشتها ندارم..
- چرا انقد کم خوراک شدی؟ یه دکتر برو!
- نه چیزی نیس بابا جان من..


داره لذت میبره ازین پیگیری و اصرارش
منم تو بهترین حالت ممکن فقط میشنوم! 
نه من.. هییییچ کس نمیفهمه این نگرانیو! ته شعور یه بچه در برابر دلسوزی و نگرانی مادرش ، همون قسمت سمعی بصری شه!


همه کسایی ک یه نفر ،حالا چ مادر چ هر کس دگ، عجیب نگرانشونه ، یه عاقبت مشترک دارن :
 دیر میفهمن..


بن بست نگار.. دست چپ

يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۱۷ ب.ظ | پر سه | ۰ نظر
مثلا یکی باشه همه دکمه ها رو از بر باشه..
دکمه ماه شبو شکوندن خشم تنهایی شبو..
دکمه لبخندای دوتاییو وارونه شدن هلال لب غصه دارو..
دکمه دل خودشو.. دل خودتو..
دکمه حالگیریو..
دکنه ترکیبی شیفت و ۸ رو کیبوردو!
دکمه پیرهنو حتی!
اون وق خشکش میزنه آدم وقتی میپرسه فلان دکمه کجاس!
برسونم تقلب دکمه لایکو؟
دس چپ!
نه نه اونورو نیگا نکن!
دس چپ!
ئه!
باو دس چپ!

+ نمیمیرم اگ از ضمایر ملکی اسفاده کنم! ولی کرمه دگ :))
++ حالم ب خدا خوبه...
+++ والا !

روزی برای عشق و ، عمرری برای افسوس

جمعه, ۴ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۵۱ ق.ظ | پر سه | ۰ نظر

بی ادامه ؛ بی اراده..

قلمم را ک روزی ب جرم نوشتن از تو توبیخ کردم ، ب خواهش طلبیدم 

رنگ و روی سابق را ک نداشت بماند ، من هم اراده ادامه روز های تلخ ب سکوت گذراندن را نداشتم

گاهی نفرت بر انگیز تر از سکوت ، تنها خود سکوت است..

انگار دوست داری زمین و زمانت را بفشاری تا یک سلسله واژه احساسی یا یکی دو بیت شعرِ از خون جگرت رنگین تر از مغز افسرده ات تراوش کند

اما تقصیر کلمات نیست.. 

ب خودت نهیب میزنی بابت کم نبودن گریه های شب و روزت..

و قیاس تنگاتنگت با عشاق تاریخ..

دست آخر فکر میکنی شعر ذهنت ، در پیکر زبان دیگری جان میگیرد و در میان خیالراه دارالترجمه ، معشوقه را ملاقات میکنی ک از شعر نگفته ات فرسنگ ها فاصله گرفته.. برای تحسین شعرت وقت ندارد اما قول میدهد از خوانده شدنش ناامیدت نکند.. حتا از سر کنجکاوی هم ک شده ، نگاهی می اندازد..

و تو نمی دانی ک اگر عاشق می بود ، از گذرا ترین نگاهت ، مثنوی میخواند..

و حالا

هیچ کس پاسخگوی  اضافه کاری های قلم نیست..

پاسخ افسوس هایی را باید بدهی ک نمیدانی اول ماجرا پیدایشان شده یا مقدمه افسوس های تلخ تر پایانند یا..

ا

دختری رو تصور کنید ۴ ساله
یه بار بش گفتم عمو ب نظرت برم سربازی یا درس بخونم؟
با چشمای درشت مشکیش یکم ب گوشه پایین سمت راست میدون دیدش خیره شد و گف درس بخون!
گفتم چرا؟
گف چون اگ بری سربازی تیر میخوری زخمی میشی

:))

تا اینجا ک بخش بامزه ش بود.. ولی نکته ش این بود ک چن دقیقه قبل این سوال ، بش شکلات دادم!

بالاخره اصول حرفه ای کارو رعایت کرد بچه

حضرت نیوتون هم در قوانین نانوشته خودش اشاراتی داشته ک اگ یه روز یه کسی حس نیازتو تشخیص داد و کمکت کرد ، سطحی ترین قواعد ادب هم حکم میکنه حداقل اندازه خودت جوابشو با کمک بدی

+ مخصوصا وقتی میدونی دستتو گاز نمگیره :)
+ و اصن دندون نداره..